این همه خونی که دنیا در دل ما می کند جای ما هر کس که باشد ترک دنیا می کند
هر زمان گویم که فردا ترک دنیا می کنم تا که فردا می رسد امروز و فردا می کنم
در سکوت دادگاه سرنوشت عشق بر ما حکم سنگینی نوشت
گفته شد دلداده ها از هم جدا وای بر این حکم و بر این قانون زشت!
در مدرسه از نشاط من کم کردند... از فرصت ارتباط من کم کردند...
هر وقت به هم عشق تعارف کردیم... از نمره ی انضباط ما کم کردند...
عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود
عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق می شود
شرط می بندم زمانی که نه زود است و نه دیر
مهربانی حاکم کل مناطق می شود
وفای شمع را نازم که بعد از سوختن به صد خاکستری در دامن پروانه میریزد
نه چون انسان که بعد از رفتن همدم گل عشقش درون دامن بیگانه میریزد
نظرات شما عزیزان:
فریبا
ساعت17:46---29 آذر 1391
سلام داداش محمد
یلدااااااااااااااا پیشاپیش مبارک
فریبا
ساعت17:44---29 آذر 1391
کنــارت هستند. تا کـــی؟ تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند.
از پیشــت میروند یک روز. ..کدام روز؟ وقتی کســی جایت آمد.
دوستــت دارند. تا چه موقع؟ تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند.
میگویــند عاشــقت هســتند برای همیشه. نه......
فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود.
و این است بازی باهــم بودن ...!